نام: مهدی
نام خانوادگی: استاد احمد
نام مستعار: میم.الف مستعار، استادیار
تولّد: 1356
متولّد سال 1356 هستم. از قبل از سال 80 شعر میگفتم
و وبلاگ داشتم و از اینجور کارا! ولی به طور جدّی از وقتی شروع به کار کردم که در
حلقۀ رندان شروع شد. آقای زرویی نصرآباد این شب شعر رو راه انداختند و
با برخورد خوبشون باعث شدند که من در همون شب شعر در حلقۀ رندان
شروع کنم بهطور جدّی شعر گفتن و بعد از اون با آقایان نادر ختایی و
افشین حسینخانی و حسن صنوبری گروهی به اسم گروه گندم رو تشکیل دادیم
و بعد آقایان جلال سمیعی و حامد مرادیان و رضا ساکی هم به این گروه
اضافه شدند و بعد در رادیو جوان با برنامههایی همکاری کردم مثل: ما خودمونیم،
کاملاً جوانانه، آخرشه، توپ، جوونی آزاد فعلی و جوونی به وقت فردای مرحوم!
به طور پراکنده هم کارهایی داشتم. مثلاً در نشریۀ «گلآقا» دیوان اخبار رو مینویسم.
در «دختران» مدّتی صفحۀ شوخیشو مینوشتم. گهگداری در «اطّلاعات هفتگی»
صفحۀ در حلقۀ رندان که آقای رفیع ادارهش میکنند مینویسم. با بچّههای گروه گندم
دو سه تا فیلمنامۀ طنز برای کلینیک فیلمنامۀ طنز دفتر طنز حوزۀ هنری نوشتیم. مثلاً
یکی از اونها شام عروسی بود که آقای پیمان معادی نویسندۀ فیلمنامه بودند که فیلمنامۀ
خام رو نوشته بودند و ما قسمتهای طنزی به اون اضافه کردیم.
من مدّتی شعر جدّی میگفتم و مخاطبانم میخندیدند. بعد گفتم حدّاقل
اسمشونو بذارم طنز که وقتی میخندند ضایع نشم!
این هم یه شعر طنز از جناب استاد احمد
اگر رویای من یابد تحقق
برایش میخرم یک گاوصندُق!
چو جانم میکنم از آن حفاظت
اگر باشد مرا یک مشت فندق
***
چنین میگفت با من مرد رندی:
تو که در غصهی آجیل، اِندی
بخر با ارز خود بادام چینی
اگر تحریم شد بادام هندی
***
«دل عاشق به پیغامی بسازد
خمارآلوده با جامی بسازد»
مرا کمّیت یارانه کافیاست
«ریاضتکش به بادامی بسازد»
***
شدم از غصهی آجیل خسته
دلم چون ظرف آجیلم شکسته
مرا این غصهها کم بود و آمد
غم یک قافیه با لفظ پسته
***
برو امسال تنها سوی تخمه
ببین در شهر آید بوی تخمه
غم آجیل را نوروز امسالو این هم دست نوشته ای بهتون قول داده بودم :
امیدوارم که لذت برده باشید.
منبع بیوگرافی : وبلاگ تذکرة الطنازان
منبع شعر : وبلاگ مهدی استاد احمد ( به هیچ عنوان )